به گزارش آوای ورزش،هنوز از به به و چه چه هایی که اطرافیان تاج و خود تاج به فدراسیون پنج ستاره شان هدیه میدادند نگذشته که بوی تصمیم های غیر کارشناسی و فالگیرانه کمیته انضباطی فدراسیون جدید مشام اهالی فوتبال را گزیده و کامشان را تلخ کرد ؛ چندی پیش پرونده بازیکنی از آکادمی کیا از کشوی میز کمیته انضباطی بیرون کشیده و نقل محافل شد و بسرعت نور فضای مجازی را درنوردید و تیتر صفحه های اول برخی جریده های ورزشی شد تا با کلمات و جملاتی بعضا سخیف مثلا به اعتبار و آبروی یک اسطوره سنگ بزنند و این اتفاق آنجایی تلختر می شود که ببینیم و بدانیم معدن این سنگ ها از دلِ یک تصمیم غیر منتظره در کمیته انضباطی فدراسیون عزیزی خادم کشف شده است.

عزیزی خادم در اولین حضور زنده خود در برنامه فوتبال و در گفتگو با مجری برنامه چنان فاتحانه سخن میگفت و از دعوت رقبا برای کمک به فدراسیونش وعده می داد که گویی واقعا دلش برای فوتبال می طپد اما متاسفانه دیری نپایید که اهالی فوتبال متوجه شدند که قرار نیست درب این فدارسیون برخلاف اسلاف پیشین بر پاشنه دیگری بچرخد (عزل و نصب های یکی بر میخ یکی بر نعل) نوید این عدم چرخش را گواهی داد.
دیری نگذشت و در همان برنامه فوتبال برتر مهدی مهدوی کیا پرده را بالا زد تا جامعه فوتبال با پدیده جدیدی روبرو شود ( تخمین و حدس زدن سن یک بازیکن فوتبال بر اساس دید چشمی به پشتوانه تجربه پنجاه ساله در فوتبال بجای انجام معاینات پزشکی و استفاده از تکنولوژی و علم پزشکی ).
عضو کمیته انضباطی آنقدر خودش را به کوه و دشت و بیابان زد تا بگوید : من همان رستم دستانِ تصمیم های انضباطی هستم و هیچکس نمیتواند به سخنان گوهر بارم ایراد بگیرد حتی مدارک مستند و مستدل پزشکی ؛ راستی اصلا چه نیازی به مدارک پزشکیست وقتی چنین معجزه گر قرن در فدراسیون فوتبال ما ظهور و طلوع کرده است ؟
یکی به فیفا نامه بزند و اینفانتینیو و رفقایش را به ایران دعوت کنند تا با چشمهای خود ببینند و باور کنند همه آن ابزار ها و قوانینشان در قبال این معجزه فدراسیون فوتبال ما به یک سکه سیاه هم نمی ارزد و اصلا بیخود میکنند برای فوتبال ما آیین نامه و ماده و تبصره تصویب میکنند در حالی که خودمان خالق معجزه هستیم.
در مدت کوتاه فدراسیون جدید و رای جدید کمیته انضباطی اش و احکامی که صادر شده سه هدف را میتوان متصور شد ؛ یا قصد بر این است که با رقبا تسویه حساب شود ؛ یا بر اساس مناسبات رنگی رفتار میگردد و نهایتا شخص رییس فدراسیون از رفتار و گفتار افراد زیر مجموعه خود در کمیته های مختلف آگاه نیست که این نیز خیلی قابل قبول نیست.
نساجی از محمود فکری بخاطر نوع جدایی و پیوستنش به تیم پایتخت نشین به کمیته انضباطی شکایت میکند اما به شکایت نساجی رسیدگی نمیشود تا زمانی که فکری به نفت میرود و یک هفته از مربیگری اش نمیگذرد که کمیته انضباطی به شکایت نساجی رسیدگی و حکم به محکومیت فکری میدهد ؛ پرونده بازیکن آکادمی کیا در فدراسیون قبلی رسیدگی شده و حکم برائت صادر و پرونده مختومه شده و به بایگانی سپرده می شود ؛ در فدراسیون جدید ناگهان پرونده فوق مجددا از بایگانی خارج و به معجزه ای سن دقیق ؛ نسبت فامیلی ؛ رشد استخوان ؛D.N.A و تمام مدارک هویتی بازیکن بصورت دید چشمی و چند پرسش و پاسخ کاراگاه گونه در کمیته انضباطی تخمین زده شده و حکم محکومیت آکادمی کیا صادر میگردد ؛ حکمی که اگر عضو محترم کمیته انضباطی در مقام پاسخگویی در برنامه فوتبال برتر برنمی آمد شاید برای اهالی فوتبال اندکی هضمش آسانتر میبود و حتی قابل قبول اما وقتی ایشان برای دفاع از رای صادر شده خود زبان گشودند همان شد که نباید و اینجاست که میگویند تا کسی زبان به کلام باز نکند عیبش نهان خواهد ماند و کسی هم توان قضاوتش را نخواهد داشت .
فدارسیونی که ادعای مدرن و مدرنیزه شدن دارد نباید اجازه دهد چنین باگ های بزرگ و عمیقی در زیر مجموعه هایش دهان باز کرده و اعتبارش را ببلعد .
سعید صباحی